این چنین دستم مگیر، من غرق آغوشت شوم
این دنیا محتاج، دیوانه عاشق است تا، انسان عاقل.
می ترسم،می ترسم در آغوشت
عصر یعنی یک بغل دلدادگی
ومن همچو ماهی کوچک حوض مادربزرگ
باز کن اغوش بهاریت را پاییز مهربانی نزدیک است.